جام دار

لغت نامه دهخدا

جام دار. ( نف مرکب ) مرکب از: جام ( پیاله ) و دار ( دارنده ). یعنی ساقی. پیاله دهنده. || ( اِ ) کنایه از شرابخوار. ( آنندراج ) :
به جامی که یک مست را شاد کرد
بدان جامداران چه بیداد کرد.نظامی.رجوع به نشوء اللغة ص 98 شود.، جامدار. [ م َ ] ( نف مرکب ) مرکب از جامه ( رخت )و دار ( دارنده ) یعنی دارنده لباس. رخت دار. صندوق دار. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به نشوء اللغة ص 98 شود.

فرهنگ فارسی

پیاله دادن
دارنده لباس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال کارت فال کارت