توفید

لغت نامه دهخدا

توفید. [ ت َ ] ( ع مص ) وفد فرستادن. ( تاج المصادر بیهقی ). فرستادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به وفد شود.

فرهنگ فارسی

وفد فرستادن فرستادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال امروز فال امروز فال ورق فال ورق فال پی ام سی فال پی ام سی