توتر

لغت نامه دهخدا

توتر. [ ت َ وَت ْ ت ُ ] ( ع مص ) سخت گردیدن پی و گردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سخت شدن پی و مانند وتر گردیدن. ( از اقرب الموارد ).
- توتر قضیب ؛ فریسموس. علتی است که بی آرزوئی حاجت مرد برخاسته ماند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به افریسموس و فریسموس و فریسیموس شود.

فرهنگ فارسی

سخت گردیدن پی و گردن سخت شدن پی .
گزارش محتوای نامناسب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز فال تماس فال تماس فال ماهجونگ فال ماهجونگ