ته ته

لغت نامه دهخدا

ته ته. [ ت َه ْت َه ْ ] ( ص ) افزوده شده و انبوه شده. ( ناظم الاطباء ).
ته ته. [ ت ُه ْ ت ُه ْ ] ( ع اِ صوت ) کلمه ای است که شتران را بدان زجر کنند و سگان را خوانند. || حکایت لکنت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کلمه ایست که شتران را بدان زجر کنند و سگان را خوانند حکایت لکنت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم