تعشی

لغت نامه دهخدا

تعشی. [ ت َ ع َش ْ شی ] ( ع مص ) شام خوردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). طعام شبانگاهی خوردن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || شبکور شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

شام خوردن، طعام شبانگاهی خوردن.

فرهنگ فارسی

شام خوردن طعام شبانگاهی خوردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم