تسنی

لغت نامه دهخدا

تسنی. [ ت َ س َن ْ نی ] ( ع مص ) بگردیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). از حال بگشتن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). برگردیدن و متغیر شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اصل آن تسنن و یکی از نونها به یاء بدل شده است. مثل تغضی از تغضض. ( منتهی الارب ). تغیر. ( متن اللغة ) ( المنجد ). تغیَّرو فی الاساس «ولم یتسن لم تغیّره السنون ». ( اقرب الموارد ). || آسانی و نرمی کردن در کار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تَسَهﱡل و تیسر شخص در کار خود. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). آسان کردن کسی در کار خود. ( از متن اللغة ). || افسون کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || خوشنودکردن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). راضی کردن کسی را. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || تسنی چیزی ؛ تیسر آن. ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

بگردیدن از حال بگشتن

دانشنامه عمومی

تسنی ( به تیگرینیا: ተሰነይ ) شهری در کشور اریتره است که ۴٬۸۱۵ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال قهوه فال قهوه فال امروز فال امروز فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی