بیمه کردن

لغت نامه دهخدا

بیمه کردن. [ م َ / م ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بستن قرارداد با شرکت بیمه درباره جبران حوادث احتمالی و خطرهائی که ممکن است بشی متعلق بشخص یا خود او وارد آید.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) انعقاد قراردادی با شرکت بیمه دربار. حوادث احتمالی و خطرهایی که ممکن است بشئ متعلق بشخص وارد آید .
بستن قرارداد با شرکت بیمه دربار. جبران حوادث احتمالی و خطرهائیکه ممکن است بشئ متعلق بشخص یا خود او وارد آید.

ویکی واژه

assicurare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال حافظ فال حافظ فال نوستراداموس فال نوستراداموس استخاره کن استخاره کن