بی سلب

لغت نامه دهخدا

بی سلب. [ س َ ل َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + سلب ) بی جامه. بی پوشش :
بی صورت مبارک تو دنیا
مجهول بود و بی سلب و زیور.ناصرخسرو.و رجوع به سلب شود.

فرهنگ فارسی

بی جامه ٠ بی پوشش ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم