بوسیده

لغت نامه دهخدا

بوسیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) کسی که او را بوسیده باشند. ( فرهنگ فارسی معین ). || کهنه و فرسوده و مندرس و در اصل ببای فارسی است و به بای عربی شهرت گرفته. ( غیاث ) ( آنندراج ). رجوع به پوسیده شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کسی که او را بوسیده باشند مقبل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت فال جذب فال جذب