برینگ

لغت نامه دهخدا

برینگ. [ ب ِ ] ( اِخ ) ( تنگه یا باب... ) برنگ. رجوع به برنگ شود.
برینگ. [ ب ِ ] ( اِخ ) ( دریای... ) برنگ. رجوع به برنگ شود.

فرهنگ فارسی

برنگ .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال چوب فال چوب فال تماس فال تماس فال فنجان فال فنجان