برحاء

لغت نامه دهخدا

برحاء. [ ب ُ رَ ] ( ع اِ ) شدت تب و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || سختی. ( ناظم الاطباء ).
- برحاء وحی ؛ رنج و نشان وحی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم