براض

لغت نامه دهخدا

براض. [ ب ِ ] ( ع اِ ) ج ِ برض. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
براض. [ ب َرْ را ] ( ع ص )آنکه همه مال خود خرد و تباه کند. ( منتهی الارب ).
براض. [ ب ُ ] ( ع ص ) مُبرض. اندک. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). قلیل. بَرْض. ( اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال تک نیت فال تک نیت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال پی ام سی فال پی ام سی