لغت نامه دهخدا
همه یال اسب از کران تا کران
براندوده مشک و می و زعفران.فردوسی.بزد مهره در جام بر پشت پیل
زمین را تو گفتی براندود نیل.فردوسی.چو گرفته شود آن کشور سنگین ، ده و شهر
سنگدل باش و در رحم براندای به قیر.سوزنی.چو بازو قوی کرد و دندان سطبر
براندایدش دایه پستان بصبر.سعدی.