باز رفته

لغت نامه دهخدا

بازرفته. [ رَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) بازگشته. برگشته. رفته :
در خانه من ز ساز رفته
بازآمده گیر و بازرفته.نظامی.و رجوع به رفته شود.

فرهنگ فارسی

بازگشته و برگشته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم