ابوالحسین

لغت نامه دهخدا

ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( ع اِ مرکب ) غزال. ( المزهر ). آهو.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابی بکر احمدبن نصر وراق. او کتابت مصحف نیز میکرد و در نیمه اول قرن چهارم میزیسته است. ( ابن الندیم ).
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ )ابن ابی ربیع عبیداﷲ. رجوع به ابن ابی ربیع... شود.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابی علی. یکی از احفاد مقله معروف و او نیز بحسن خط مشهور است. ( ابن الندیم ).
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابی عمر محمدبن یوسف. او راست :کتاب غریب الحدیث و آن ناتمام است. کتاب الفرج بعدالشدة. ( ابن الندیم ). و رجوع به عمربن ابی عمر... شود.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن ابی یعلی محمدبن محمدبن الحسین فراء. فقیه حنبلی. او راست : کتاب طبقات حنابله و شیخ زین الدین عبدالرحمن بن احمد معروف به ابن رجب متوفی به سال 759 هَ. ق. و نیز یوسف بن حسن مقدسی را بر این کتاب ذیل است و ذیل اخیر تا سال 871 را شامل است. و نیز ابن ابی یعلی راست : کتاب المجرد فی مناقب الامام احمد. وفات ابوالحسین به سال 526 بوده است.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن بختویه. رجوع به ابن بختویه... شود.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) یا ابوالحسن بن بطریق یحیی بن حسن. رجوع به ابن بطریق... شود.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن بنان. یکی از مشایخ صوفیه ، شاگرد ابوسعید خزاز. وفات او در اوائل مائه چهارم هجری. و رجوع به نامه دانشوران ج 3 ص 93 شود.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ] ( اِخ ) ابن التستری. رجوع به ابن التستری.... شود.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ )ابن حاجب النعمان. رجوع به ابن حاجب النعمان شود.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن حجاج. رجوع به ابن حجاج ابوالحسین مسلم... شود.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن راوندی ابوالحسین احمد. رجوع به ابن راوندی... شود.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن زبیر احمدبن علی بن ابراهیم غسانی. رجوع به ابن زبیر... شود.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن سُریح اسحاق. رجوع به ابن سریح اسحاق بن یحیی بن سریح شود.
ابوالحسین. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] ( اِخ ) ابن سمعون محمدبن احمد. رجوع به ابن سمعون... شود.

فرهنگ فارسی

وزیر ابوالعباس مامون ابن محمد خوارزمشاه
ابن ناصر کبیر ( ه . م ٠ ) وی بر قسمتی از طبرستان حکومت داشت ( ف . ۳۱۱ ه . ق ٠ )

فرهنگ اسم ها

اسم: ابوالحسین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: abol hossein) (فارسی: ابوالحسین) (انگلیسی: abol hossein)
معنی: پدر حسین، کنیه آهو

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوالحسین (ابهام زدایی). ابوالحسین ممکن است اسم و یا کنیه برای اشخاص ذیل باشد: • ابوالحسین شیرازی، بُنداربن حسین شیرازی، از بزرگان صوفیه قرن چهارم• ابوالحسین بجکم، مشهور به بجکم ماکانی، غلام ترک و امیرالامرای بغداد و حاکم واسط در روزگار خلیفه راضی باللّه (متوفی ۳۲۹) و متقی للّه (متوفی ۳۳۳) • ابوالحسین آملی، معروف به «سید مؤید باللـه» و «عضدالدوله» (۳۳۳-۴۲۱ق/۹۴۵-۱۰۳۰م)، فقیه، ادیب، محدث، مفسر و شاعر• ابوالحسین ابن ابی الربیع، ابوالحسین عُبیدالله بن احمدقُرَشی اُمَوی عثمانی (۵۹۹ - ۶۸۸ق/۱۲۰۳-۱۲۸۹م)، نحوی دان بزرگ اندلسی• ابوالحسین ابن بشران، ابوالحسین علی بن محمد بن عبدالله بن بشران اموی معدل (۳۲۸- ۴۱۵ق /۹۴۰-۱۰۲۴م )، محدث بغدادی الاصل• ابوالحسین عبد الغافر فارسی نیشابوری ، ابوالحسین عبد الغافر فارسی نیشابوری (۴۵۱- ۵۲۹ ق)، از محدثین و فقها• ابو الحسین مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، از علمای بزرگ اهل سنت و صاحب کتاب صحیح مسلم• ابوالحسین نوری، از عرفای خراسانی الاصل و از صوفیان مشهور بغداد در قرن سوم
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا