دانشنامه عمومی
استرابو حدود سال ۵۰ پیش از میلاد در آماسیه یکی از شهرهای آسیای صغیر که در قلمرو شاهان ایرانی پونتوس بود، به دنیا آمد. مدتی از عمر خود را در مصر سپری کرد. چندی نیز در اسکندریه آثار جغرافیایی اراتوستن را مطالعه کرد. اثر معروف وی جغرافیا است که مشتمل بر هفده کتاب است. ظاهراً متمم یکی دیگر از کتاب های او موسوم به حوادث تاریخی بوده که در حال حاضر اثری از آن در دست نیست.
کتاب جغرافیایی او منبع گران بها و سرشاری برای کسب اطلاع دربارهٔ اوضاع جغرافیایی دنیای قدیم است. از کتاب جغرافیایی استرابون دربارهٔ اسپانیا و ایتالیا و هندوستان و آسیای صغیر اطلاعات مفیدی می توان به دست آورد.
مؤلف در این کتاب نواحی ایران را وصف کرده و مطالب مفیدی دربارهٔ نیروهای تولیدی فلات ایران و سازمان اجتماعی و فرهنگ و تمدن مردمانی که در نواحی مختلف ایران ساکن بوده اند، نوشته است.
استرابو در رسالهٔ جغرافیا، کتاب پانزدهم، کردهٔ سوم، بند سیزدهم، در مورد آیین و مراسمی ایرانی که برگزاری آن را در کاپادوکیه خود به چشم دیده است به شرح زیر بیان می کند.
رسمهای پارسیان و مادها و بسیاری از مردمان بهم همانند است که دربارهٔ آن ها مطالب گوناگونی نوشته اند لیکن من در این میان آنچه مهم می نماید بازگو خواهم کرد. پارسیان پیکره ها و آدریان برنمی افرازند بلکه آیین های قربانی را در جایگاهی بلند بجای می آورند و آسمان را زئوس می پندارند. آنان همچنین خورشید را که مهر ش می نامند و ماه را و آفرودیت را و آتش و زمین را و بادها و آب را نیز بزرگ می دارند. آنان پس از خواندن نیایش های اهدایی در حالیکه قربانی را به تاج گل ها آراسته اند آیین یزشن را در جای پاکیزه برگزار می کنند. مغ که سرپرستی آیین را به عهده دارد قربانی را پاره پاره می کند شرکت کنندگان هر یک بهرهٔ خود را گرفته، مراسم را ترک می کنند و هیچ بخشی به ایزدان تخصیص داده نمی شود. آنان بر آنند که خدا تنها به روان قربانی نیاز دارد با وجود این بنا به گفتهٔ برخی ها گاه بخش کوچکی از اندرونهٔ قربانی را بر آتش می نهند. ایرانیان میان آب و آتش از لحاظ رسم های قربانی فرقی قایلند. در مورد آتش کنده های هیزم بی خار بر آتش می نهند و از بالا چربی بدان می ریزند و آنگاه در حین پاشیدن روغن آن را از پایین می افروزند و هرگز بر آتش نمی دمند بلکه با بادبزن آن را باد می زنند و کسانی را که آتش را خاموش کرده اند یا آن را با لاشهٔ مرده یا چیزهای ناپاک آلوده اند می کشند. اما در مورد آب زمانیکه ایرانیان به دریاچه یا رود یا چشمه ای رسند گودال های بزرگ کنده قربانی را در کنار آن می کشند و سخت پروای آن دارند که هرگز خون به آب نیامی زد چون این کار سبب آلودگی آب خواهد بود.