السماء

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی طَرَائِقَ: راههای عبور و مرور (جمع طریقه . درعبارت " وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ "اگر آسمانها را طرائق نامیده از این باب است که آسمانها محل نازل شدن امر از ناحیه خدا به سوی زمین است ، همچنان که فرموده : یتنزل الامر بینهن و نیز فرموده : یدبر ...
معنی مَلَئِهِ: جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزرگان قو...
معنی مَلَئِهِمْ: جمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزر...
معنی مَلَإِ: جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوری که گفتهاند به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ...
ریشه کلمه:
سمو (۴۹۳ بار)
«سَمَاء» در لغت، به معنای طرف بالا است، و این مفهوم جامعی است که مصداق های مختلفی دارد; لذا می بینیم در قرآن در موارد گوناگونی به کار رفته است: 1 ـ گاهی به «جهت بالا» در قسمت مجاور زمین 2 ـ گاه به منطقه ای دورتر از سطح زمین (محل ابرها) 3 ـ گاه به «قشر متراکم هوای اطراف زمین» 4 ـ و گاهی به معنای «کرات بالا» آمده است.
و طبق تعبیر اول در سوره «سجده»، «سماء» به معنای مقام قرب خدا است، و طبق تعبیر دوم «سماء» به معنای همین آسمان است (دقت کنید).
این کلمه صد و بیست بار و جمع آن سموات صدو نود بار در کلام اللّه مجید آمده است (المعجم المفهرس) و اصل آن از سمو به معنی رفعت و بلندی است. راغب گوید: سماء هر چیز، بالای آن است طبرسی فرموده: سماء کعروف است و هر آنچه بالای تو باشد و بر تو سایه افکند سماء است و سماء بیت، سقف آن است. به باران نیز سماء گویند. جوهری نیز چنین گفته است. قول دیگران نیز نظیر و یا عین آن است. در اینجا لازم است چند مطلب بررسی شود: 1- لفظ سماء به قول صحاح مذکّر و مؤنث هر دو می‏آید. به عقیده قاموس و اقرب و مفردات مؤنث است و گاهی مذکّر هم می‏آید. طبرسی ذیل آیه 29 بقره نسبت آن را به قول داده و در ذیل آیه 18 مزمّل فرموده: لفظ سماء مذکّر است جایز است مذکّر و مؤنث باشد هر که مذکّر گفته سقف اراده است. مخفی نماند در تمام آیات قرآن افعال و ضمایر سماء مؤنث آمده مثل ، ، . مگر در آیه . که مذکّر به کار رفته به قرینه آنکه صفتش «منفطر» مذکّر آمده است. بنابراین، قرآن مجید قول راغب و قاموس و اقرب را تصدیق می‏کند که گفته‏اند: مؤنث است گاهی مذکّر هم آید. 2- بعضی‏ها از جمله راغب به استناد آیه . که ضمیر سماء جمع آمده، گفته‏اند: سماء مفرد و جمع هر دو به کار می‏رود. و بعضی گفته‏اند: اسم جنس است. ولی به قرینه . چنانکه در «ارض» گذشت سماء در آن حال دخان و گاز غلیظ بود و به تدریج رقیق شده و مبدل به هفت آسمان گردیده است علی هذا سماء مفرد است و جمع آمدن ضمیر به اعتبار ما بعد است که سبع سموات بوده باشد. 3- سماء در آیه و نیز در آیه 6 سوره انعام و 52 سوره هود به معنی باران لغت و تفسیر تصریح کرده‏اند که به لاران سماء گفته می‏شود. راغب می‏گوید باران سماء نامیده شده چون از سماء می‏آید. به علت اینکه از باران است و یا به علت ارتفاعش از زمین . 4- در قرآن هر جا که سموات سبع آمده مراد ظاهراً طبقات هفتگانه هوا است. نا گفته نماند: دانشمندان طبقات هوا را به پنج قسمت تقسیم کرده، حدود و مشخّصات آن را معیّن نموده‏اند بدین شرح: تروپوسفر: ارتفاع این طبقه در استوا 16 کیلومتر و در قطبین 10 کیلومتر و در قطبین 10 کیلومتر است. در همین قسمت است که ابرها تشکیل می‏شوند و وضع هوای زمین تعیین می‏گردد. هفتاد و پنج در صد گازهای سازنده جوّ در همین منطقه می‏باشد و رعد و برق و برف و تگرگ. غیره در آن قرار دارند. ستراتسفر: این طبقه از بالای تروپوسفر شروع شده تا بلندی 32 کیلومتری سطح زمین ادامه دارد در آن تند بادهای مداوم می‏وزد. دو شط عظیم هوائی در آن کران تا کران جهان را می‏نوردند نام آن دو «جریانهای جتی» است یکی از مغرب به سوی مشرق بین قطب شمال و خط استوا، دیگری از شرق به غرب بین قطب جنوب و استوا وضع این دو جریان و نیز سرعتشان روزانه تغییر می‏کند. گاهی به صورت سهمگین در آمده با سرعتی برابر 800 کیلومتر در ساعات حرکت می‏کنند. وجود این جریانها در جنگ دوم جهانی به واسطه خلبانان آمریکا کشف گردید. در ارتفاع 20 کیلومتری آن درجه حرارت تا 62 درجه زیر صفر پائین می‏آید. اوزونسفر: این طبقه مقداری ار طبقه دوم را نیز گرفته و آن را از ارتفاع 20 کیلومتری تا ارتفاع 50 کیلومتری تعیین کرده‏اند. در این طبقه نوعی اکسیژن وجود دارد که ان را اوزون می‏نامند و این طبقه نسبتاً گرم‏تر و درجه حرارت آن تا حدود صفر می‏رسد و علت این امر آن است که اوزون اشعه بالای بنفش خورشید را جذب می‏کند. یونوسفر: ناحیه‏ای است عجیب و اسرارآمیز از نظر رقت هوا مانند خلاء است از ارتفاع 50 کیلومتری شروع می‏شود و تا 300 کیلومتری کم و بیش اطلاعی در دست هست و شاید تا 800 کیلومتر بالا رود. در این منطقه هیچ ذیر وحی قادر نیست از اشعه کیهانی و رگبار شهابها مصون بماند مگر با وسائلی که سفائن ماه پیمانی دارند. این طبقات است که امواح رادیوئی را به زمین بار می‏گرداند و مانع عبور آنها به بالا است. در ارتفاع 80 کیلومتری درجه حرارت 68 درجه زیر صفر و در ارتفاع 177 کیلومتری به 287 درجه بالای صفر می‏رسد!!!. اگزوسفر: در این طبقه جوّ تدریجاً از بین رفته و در ژرفنای خلاء مستحیل می‏شود. بشر درباره آن. جز تطلاعات نا چیز ندارد (قمرهای مصنوعی ص 10-14 ترجمه محمود مصاحب). درباره ضخامت هوا گفته‏اند که: تا حدود هزار کیلومتر ارتفاع، آثار آن شناخته شده است. قرآن مجید آن را هفت طبقه کرده است می‏شود گفت: مراد قرآن همین پنج طبقه است که هفت شمرده و می‏شود گفت: هنوز طبقات دیگری کشف نشده است. در قرآن کریم مجموعاً هشت بار «سَبْعَ سَموات» آمده است دقت در آنها نشان می‏دهد که همه از یک طبقه گاز غلیظ آفریده شده. مراد از همه طبقات جوّ زمین است و اینک آیات: 1- ، . از این دو آیه سه مطلب بدست می‏آید: آسمانها هفت اند. آنها طبقه طبقه توی هم اند. ماه در میان آنها نور است. باید دانست آسمانها و اجرام و کهکشانهای سماوی بی شمار است. ناچار باید بگوئیم: مراد از این هفت آسمان، آسمانهای بخصوصی است. از طرف دیگر نور ماه چندان امتداد مهم ندارد و یقیناً به اجرام دور و کهکشان‏های بی شمار نمی‏رسد چنانکه ما با چشم عادی ماه مریخ و ماههای مشتری و غیره را نمی‏بینیم. نور ماه ما نیز به آنهانمی رسد و حداکثر می‏توان گفت که نور ماه در منظومه شمسی قابل رؤیت است و خارج از منظومه قابل رؤیت نیست. مثلا در شعرای یمانی که پانصد هزار برابر فاصله خورشید از زمین دور است و در ستارگانی که 4500 سال نوری مثلا از زمین فاصله دارند چطور ممکن است نور ماه دیده شود. پس اینکه فرموده: «جَعَلَ الْقَمَرَ فیهِنَّ نُوراً» کدام هفت آسمان است که ماه در میان آنها نور است و نورش در آنها مرئی است. پس حتماً این هفتگانه غیر از آسمانهای دیگر است. نور ماه در طبقات هوا مرئی است و قهراً مراد از آنها همین طبقات است. اگر غرض از «فیهِنَّ» آن باشد که ماه خارج از هفت آسمان است و نورش به آنهامی رسد پس ماه در میان آنها نیست و اگر منظور ان باشد که ماه در میان آنها قرار گرفته در این صورت مرز هفت آسمان از جایگاه ماه که در فاصله سیصد و هشتاد و چهار هزار کیلومتری زمین قرار گرفته، نیز گذشته است. از طرف آسمان سیارات آن فعلاً تا به 9 رسیده و شاید بعضی‏ها هم در آینده کشف شود از طرف دیگر در حدود هزار و ششصد سیّاره و دنباله دار و سنگهای آسمانهای در منظومه شمسی قرار گرفته و به دور خورشید می‏چرخند. وآنگهی این عفت آسمان طبقه بقه‏اند. لازمه این آن است که توی هم بوده و بالای یکدیگر بوده باشند و گرنه «طباقاً» جور در نمی‏آید. 2- . این آیات صریح اند در اینکه زمین در دو دوران خلق شده چنانکه مشروحاً در «ارض» گذشت و سپس آسمان که گاز فشرده و دود غلیظی بود (و به احتمال نزدیک به یقین. یا حتماً از زمین برخاسته بود) به دتور خداوند رقیق شده و به هفت آسمان محیط بر زمین مبدل شده است «فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَمواتٌ» و از جمله «وَ اَوْحی فی کُلِّ سَماءٍ اَمْرَها» فهمیده می‏شود که هر یک از این طبقات خاصیّت به خصوصی و اثر معین دارد. 3- همین طور است آیه . و آیات 44 اسراء و 86 مؤمنون و 12 طلاق، که همه درباره طبقات جوّ زمین اند. 4- مراد از آسمان گاهی عالم بالا و فضاست مثل . یعنی از آسمان و طرف بالا آب نازل کرد. و نحو و ایضاً . خمچنین است آیات ، ، . غرض از همه اینها چنانکه گفته شد طرف بالا و فضاست. 5- گاهی مراد از سماء اجرام و موجودات علوی و ستارگان و غیره است مثل ، ، ، . السموات در همه آنها جمع معرف به الف و لام و ظهورش در استغراق است و چون متعلق خلقت اند پس مراد موجودات علوی اند نه فضاهای خالی پیدا شود. 6- در سه جا از قرآن کریم آمده «السماء الدنیا» باید دید مراد از آسمان نزدیک چیست؟ نخست هر سه را نقل سپس درباره آنها توضیح می‏دهیم. 1- . 2- . 3- فرق آیه اول با دوم و سوم آن است که در اول کواکب ذکر شده و «السموات» مطلق آمده ولی در دوم و سوم مصابیح و سموات سبع گفته شده و نیز در آیه سوم مصلبیح را رجوم شیاطین نام کرده است. توضیح این سه آیه در «رجوم» گذشت و گفتیم که مراد از کواکب ظاهراً سیارات منظومه شمسی و از «السَّمائَ الدُّنیا» فضا و آسمان منظومه شمسی که نزدیکترین آسمانهای جهان به زمین است. و منظور از مصابیح تیرهای شهاب اند که زیور و زینت پائین‏ترین طبقات هفتگانه جوّ زمین اند پس «السماء الدنیا» در آیه اول غیر از «السماء الدنیا» در آیه دوم و سوم است. شاهد قوی آنکه در دو آیه تخیر ابتدا سبع سموات آمده سپس »السماء الدنیا» پرواضح است که نظر بر نزدیکترین آسمان از آن هفتگانه است. 7- در بعضی از آیات هست که زمین پیش از آسمانها آفریده شد و در بعضی بالعکس مثل ، . در اینجا خلقت و تشکیل زمین پیش از آسمانهاست ولی در آیات . ملاحظه می‏شود که دحو و گشتردن یا چرخانیدن زمین پس از بنای آسمان است. از این رو می‏توان گفت: مراد از «السَّماءُ بَناها» آسمان منظومه شمسی است که شامل خورشید و تمام سیارات آن است نه آسمانهای هفتگانه محیط بر زمین و قطعی است که زمین پس از تشکیل فضای منظومه شمسی به این صورت در آمده است فضائی را در نظر بیاورید که خورشید با بیشتر از هزار و ششصد سیاره و دنباله دار و سنگهای بزرگ در آن جای گرفته‏اند، این آسمان که سیارات و خورشید آن را مشخص می‏کنند پیش از زمین است و زمین نسبت به آن مثل نخود کوچکی است نسبت به گنبدی بزرگ. در کتاب آغاز و انجام جهان ص 37 با استفاده از کلمات آیه روشن نموده که منظور از آسمان در اینجا آسمان منظومه شمسی است. احتمال دیگر آن است مراد از آسمان کهکشان ما باشد که منظومه شمسی قسمت کوچکی از آن است. در «ارض» نیز مطلبی راجع به آن گذشت. 8- در هفت محل از قرآن مجید آمده که اسمانها و زمین در شش روز آفریده شدند مثل . ایضاً آیات سوره‏های یونس:3- هود:7- فرقان:59- سجده:4- ق:38- حدید:4. ظاهر السموات نشان می‏دهد که منظور همه آسمانهاست ولی در سوره فصلت آیه 9 تا 12 این شش روز تشریح شده است و روشن می‏شود که مراد آسمانهای هفتگانه زمین است و از آن چنین بر می‏آید که زمین و آسمان که به صورت گاز غلیظ بود در دو روز (دوران) آفریده شد و در عرض چهار روز در زمین تقدیر اقوات گردید و گاز غلیظ به صورت آسمانهای هفتگانه در آمد مشروح این سخن را در «ارض» مطالعه کنید. پیداست که غرض از روز 24 ساعت نیست بلکه منظور دوران است که شاید میلیونها سال طول کشیده باشد. 9- در بسیاری از آیات مراد از «السماء» طبقات هفتگانه جوّ است که مفرد و مطلق آمده مثل ، ، . ولی در بعضی غرض مطلق عالم فوق است نظیر ، ، . در موقع خواندن و تفسیر باید توجه کرد که مراد کدام است. * . معنای آیه در «سقف» گذشت. * . رجوع شود به «اید». * . اگر مراد از مثل عدد باشد آسمان و هفت زمین آفریده در اینصورت چون مراد از هفت آسمان طبقات جوّ است زمین نیز مانند آنها هفت طبقه است و ما در روی طبقه هفتم آن قرار گرفته‏ایم. این مطلب نزدیک به یقین است زیرا که در گذشته خوانده‏ایم هفت آسمان طبقه طبقه‏اند و زمین نیز مثل آنها است و جمله «مِنَ الْاَرْضِ» نشان می‏دهد که این هفت طبقه در خود زمین است . و آنچه گفته‏اند: مراد هفت اقلیم یا هفت زمین جدا از هم است بسیار بعید می‏باشد. حسین بن خالد از حضرت رضا علیه السلام روایتی در این باره نقل کرده که در مجمع البیان نقل کرده که در مجمع البیان ذیل آیه 7 ذاریات و آیه 12 سوره طلاق و در تفسیر صافی در سوره ذاریات و در المیزان نیز ذیل آیه 12 سوره طلاق از تفسیر قمی نقل شده است طالبین به این تفاسیر رجوع کنند واللّه اعلم . موجودات زنده در اسمان آیات متعددی داریم که از وجود موجود زنده در آسمانها خبر می‏دهند. بعضی از آیات آنها را به لفظ دابّة (جنبنده) آورده و بعضی بلفظی که دلالت بر اولوالعقل بودن آنها دارند. مثل . آیه صریح است در اینکه در آسمانها مثل زمین جنبندگانی هست و خدا را سجده می‏کنند و مثل و ضمیر «فیهما» به آسمانها و زمین راجع است و با قاطعیّت تمام روشن می‏شود که در آسمانها چنبندگانی آفریده و پراکنده شده‏اند و از جمله «عَلی جَمْعِهِمْ اِذا یَشاءُ قَدیرٌ» بدست می‏آید که روزی میان اهل زمین و آنهاارتباط برقرار خواهد شد. اگر منظور از جمع، رسیدن آنها به یکدیگر باشد. آیات دیگر از قرار ذیل اند ، ، . کلمه «من» در این آیات دلالت بر افراد عاقل و ذی شعور دارد و به خوبی روشن می‏کند که در آسمانها مانند انسان موجودات زنده و عاقل زندگی کرده و به خدای خود خضوع می‏کنند و حوائج خویش از او می‏خواهند بعید است که بگوئیم مراد از آنها ملائکه هستند که ملائکه را خداوند مستقلاً در آیات بیان فرموده است. روایات در این زمینه بسیار است و روایات در این زمینه بسیار است و می‏شود برای دیدن آنها به هیئت و اسلام هبة الدین شهرستانی رجوع کرد. وانگهی بعید به نظر می‏رسد که خدا این همه آسمانها را بیافریند و موجود زنده فقط در زمین فقط در زمین باشد کاوشهای علمی در این باره جریان دارد و به زودی به این حقیقت پی خواهند برد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم