دانشنامه اسلامی
جنن (۲۰۱ بار)
«جَنان» از مادّه «جَنَّ» به قلب که در درون سینه پوشانده شده، می گویند.
«مجنون» از مادّه «جُنُون» به کسی می گویند که عقلش پوشیده شده.
«جَنین» از مادّه «جنّ» به طفلی می گویند که در رحم مادر پوشانده شده.
(به کسر اوّل) این کلمه 22 بار در قران آمده است. جنّ در عرف قرآن موجودی است باشعور و اراده که به تقاضای طبیعتش از حوّاس بشر پوشیده میباشد و مانند انسان مکلّف و مبعوث در اخرت و مطیع و عاصی و مؤمن و مشرک و... است، و خلاصه دوش به دوش انسان است تنها فرقشان آنست که انسان محسوس و جنّ غیر محسوس است و شاید بعض غیر محسوس است و شاید فرقشان مختصر هم داشته باشند. جنة به کسر اوّل به معنی جنّ است «مِنَ الْجِنَّةِ وَالنّاس» در صحاح و قاموس طائفه من الجنّ نیز گفته است. نگارنده در کتاب سیری در اسلام بحث مفصّلی درباره جنّ نگاشتهام و مطلبی از روزنامه اطلاعات درباره جهان ضدّ مادّه نقل کردهام اینک مقداری ار آن را در اینجا نقل میکنیم: 1- جنّو انس دو موجود پر ارزش «ثقلان» روی زمین اند تأمل در آیات سوره رحمن که بیشتر از سی بار به صورت «فَبِاَیِّ آلاءِ رَبَّکُما تُکَذَبان» جن و انس را مخاطب قرار داده این مطلب را روشنتر میکند و در آن سوره که بارها بعد از ذکر نعمتها و عذابهای دنیا و آخرت آیه فوق تکرار شده مبیّن آنست که در دنیا و آخرت برای هر دو است در این باره به آن سوره در قرآن به نام سوره جنّ است و کاملا قابل دقّت است . 2- جنّ از آتش -نیرو و حرارت مخصوص) آفریده شده همچنانکه انس به تدریج از خاک. انسان را از گل خشک، از گل سیاه بد بو و کهنه آفریدیم و جنّرا پیشتر، از آتش نافذ آفریدیم . «سموم» به معنی نافذ است و جنّ پیشتر از انسان به وجود آمده در آیه دیگر هست جنّ را از مخلوطی از آتش آفرید «مرج» به معنی خلط است. گرچه حقیقت جنّ را نمیدانیم ولی از آیات میفهمیم که فی الجمله از نیرو و آتشی مجهول آفریده شده است . 3- جنّ مانند انسان مکلّف به اعمال است روز قیامت به جنّ و انس گفته میشود آیا پیامبران نیامدمد؟ آیا شما را از این روز بیم ندادند هر دو بر کفر خود گواهی دهند آیه صریح است در اینکه جنّ مکلف و در پیش خدا مسئول اند و همچون انسان کافر میشود و پیامبرانی از خود دارند «رُسُلٌ مِنْکُمْ» از مراجعه به سوره جنّ و آیات 29 - 32 احقاف و از آیات دیگر که حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز برای آنها پیامبر است . 4- گناهکاران و کفّار جنّ همچون انسانها اهل جهنّم اند و در عذاب خواهند بود و نظیر آن است دوآیه ذیل . 5- جنّ همچون انسان میمیرند و از بین میردو و گروهی جای گروهی را میگیرند کلمه «قَدْخَلَتْ» مبیّن آن است که امّتهای جنّ مانند گردوههای آدمی از بین رفتهاند، نظیر این آیه است آیه همچنین است آیه 38از سوره اعراف. 6- جنّ مارا میبیند ولی ما آنها را نمیبینیم درباره بر حذر داشتن بنی آدم از شیطان و اتباع او آمده است او و هم جنسانش شما را از جائی کی بینند که شما آنها را نمیبینید و به حکم ابلیس از جنس است و جنس به خصوصی نیست. رجوع به «شیطان». 7- آنها مانند آدمیان کار میکنند و قدرت کار دارند حضرت سلیمان که آنها را به امر خدا مسخّر کرده بود برای اوکار میکردند کاخها ،تمثالها، و کاسههای بزرگ میساختند در سوره نمل آیه 17 تا 39 لشگرکشی حضرت سلیمان به مملکت سباء نقل شده و در آنجا هست که عدّهای از جنّ جزء لشگریان او بودند و عفرینی از جن به وی گفت: من تخت ملکه را پیش از آنکه از جای خود حرکت کنی نزد تو میآورم در سوره انبیاء آیه نیز این مطلب آمده است . در اصول کافی ج 1 ص 394 طبع آخوندی بابی تحت عنوان «جنّ به محضر ائمه علیهم السلام میایند و مسائل دینی خود را میپرسند) منعقد است و در آن باره هفت حدیث نقل شده از جمله از سدیر صیرفی نقل میکند که امام باقر علیه السلام در مدینه بیرون رفتم، در میان راه روحا(محلی است چهل یا سی میلی مدینه) بودم که مردی با لباس خود به من اشاره کرد، به سوی او برگشتم و خیال کردم که تشنه است ظرف آب را به او دادم گفت: به آب نیاز نیست، نامهای به من داد که مرکّب مهر آن خشک نشده بود، ملاحظه کردم مهر امام باقر علیه السلام بود گفتم: این نامه را کی به تو داده است؟ گفت: الان:. در نامه دستورهائی بود، چون متوجّه آن مرد شدم دیدن کسی در آنجا نیست، بعد از آن ابو جعفر علیه السلام (به مکّه) آمدند به حضرتش عرض کردم فدایت شوم مردی نامه شما راآورد که مهرش خشک نشده بود فرمود: ای سدیر ما خدمتکارانی از جنّ داریم چون خواهیم کاری به فوریت انجام پذیرد آنها را میفرستیم. 8- در چند آیه درباره وصف حوریان بهشتی هست حوریان بهشتی را قبل از شوهرانشان نه آدمی دست زده و نه جنّ، از این آیه میتوان حدس زد که تکثیر جنّ به وسیله مقاربت نر و ماده بوده باشد. درباره شیطان هست آیه صریح است در اینکه ابلیس از جنّ است و همچنین ذریّه دارد و خدا در خلقت آسمانها و زمین آنها را حاضر نکرده است، آیا ذریّه او به واسطه توالد و تناسل است؟. 9- جنّ به رسول خداصلی اللّه علیه و آله و سلم ایمان آوردند و چون ما سخن میگویند و یکدیگر را به نیکوکاری دعوت کرده و از عذاب خدا میترسانند به آیات زیر و ترجمه آنها توجّه فرمائید . . یعنی چون تنی چند از جنّ را سوی آوردیم که قرآن را بشوند و چون نزد پیغمبر حضور یافتند، به همدیگر گفتند: گوش فرا دهید، و چون قرآن خوانده شد سوی قومشان باز گشتند در حالیکه انذار کننده بودند،گفتند: ای قوم جنّ ماکتابی استماع کردیم که بعد از موسی نازل شده و مصدّق کتابهای پیش است، به حقّ و راه راست هدایت میکند، ای قوم: داعی خدا را اجابت کنید و به دو ایمان بیاورید تا گناهانتان را بیامرزد و از عذاب دردناک شما را برهاند. بگو به من وحی آمده که گروهی از جنّ استماع قرآن کردندو گفتند: ما قرآنی شگفت آور شنیدیم که به کمال دعوت میکند و بدان ایمان آوردیم و هرگز کسی را به خدای خود شریک قرار نمیدهیم... گروهی از ما شایستگانند و گردهی پست از آنها و ما فرقههای مختلفیم... و ما چون هدایت را شنیدیم بدان مؤمن شدیم هر که به پروردگارش آیمان آورد آنها قصد هدایت شدن داشتهاند امّا ستمگران هیزم جهنماند از این آیات به دست میآید که جنّ قرآن را شنیده و بدان ایمان آوردهاند و آنها از حیث ایمان و کفر و غیره مثل ما اند و حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله وسلم بر آنها نیز پیغمبر است در گذشته از کلمه «رُسُلٌ مِنْکُمْ» استظهار کردیم که آنهااز جنس خود پیغمبر دارند، شاید هم از خود دارند و هم آن حضرت پیامبر آنهاست و در این باره روایات داریم ودر بند 7 اشاره کردیم که پیش امامان اعل بیت نیز میامدند و مسائل میپرسیدند، و اینکه میان خود گفتند: این کتاب بعد از موسی نیز اعتقاد داشتهاند ولی چرا بعد از عیسی نگفتهاند آیا آنها یهودی بودهاند؟ و یا آینکه انجیل تتمّه تورات است لذا از آن نام نبردهاند.احتمال ذوّم بهتر است. 10- در سوره رحمن که پیشتر اشاره شد سی و یک دفعه به جنّ و انس به لفظ «فَبِاَیِّ آلاءِ تَکَذِّبان» خطاب شده است و در خصوص هر دو آمده «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فان» و «سَنَفْرُغُ لَکُمْ اَیُّهَا الثَّقَلانِ» رفیق دانشمندم آقای محمد ایمن رضوی سلدوزی احتمال داده که مراد از تثینه آوردن «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ» شاید شرق و غرب جنّ و انس بوده باشد همچنین بهشتها و چشمهها دو تا دو تا آمده است و آنها همه قابل دقّت میباشد. 11- درباره نر ومادّه بودن جنّ آیات زیر قابل دقّت است یعنی منزّه است آنکه همه جفتها را بیافرید از آنچه زمین میرویاند و همچنین از آنسانها و از چیزهائیکه نمیدانند. آیه میگوید نبات و انسانها نر و ماده دارند و نیز چیزهائیکه ما آنها را نمیدانیم نر و ماده دارند جمله «وِ مِمّا لا یَعلَمون» جنّ را نیز شامل است ومی شود گفت نر و ماده دارندولی ما کبفبت آن را نمیدانیم این در صورتی است که مراد از «الازدواج» در آیه اصناف نباشد. رجوع شود به «زوج». روشنتر از این آیه، آیه است این آیه صریح است در اینکه نر و مادگی در تمام اشیاء عمومیّت دارد و جمله «کلّ شیء» به طور حتم جنّیان را نیز شامل است . و سوره جنّ از قول آنها نقل شده که میگفتند یعنی مردانی از آدمیان به مردانی از جنّ پناه میبرند «رِجالٌ مِنَ الْجِنَّ» مبیّن آنست که جنّیان مردانی دارند (واللّه العالم). 12 - درباره تجسّم و دیده شدن جنّ از قرآن چیزی بدست نیاوریدم ممکن است از قصّه سلیمان به دست آورد که مجسّم میشوند زیرا در آن هست و ظهور آن در تجسّم است و اینکه برای سلیمان کار و غواصی میکردند ظاهر آنست که مجسّم شده و آن کارها را میکردهاند. ولی تجسّم ملک و به صورت بشر در آمدنش در قرآن مجید صریح است مثل تجسّم ملک بر مریم که مریم پنداشت جوانی است و میخواهد به او دست اندازد و مثل آمدن ملکها پیش ابراهیم و لوط در قضیّه بشارت به اسحق و عذاب قوم لوط. در «بلس» گذشت و در «شطن» خواهد آمد که جنّ هم مجسّم و مرئی میشود این از لحاظ قرآن ولی از لحاظ اخبار جنّ به طور حتم مجسّم و دیده میشود در کافی ج 1 ص 394 هست که سعد اسکاف آنها را به صورت مردانی زاهد دید د امام باقر علیه السلام فرمود: آنها جنّیان اند و نیز ابن جبل به صورت هندیها و دیگران به صوری دیگر دیدهاند و در این باره روایات و نقلها زیاد است . رانده شدن جنّ رانده شدن جنّ از آسمان نیز یکی از مطالب قابل دقّت قرآن است. ما ابتدا آیات آن را نقل و سپس خلاصه آن را خواهیم گفت. باید دانست که هر دو یکی است چنانکه از آیات روشن خواهد شد این است که شیاطین متمردان جن اند و جنّ به طور اطلاق هر دو را شامل است اینک آیات: . این آیات صریح اند در اینکه جنّ قبلا محلهائی در آسمان برای استراق سمع داشتهاند. سپس دیدهاند که آسمان پر از نگهبان و شهاب است و شهاب در کمین آنها است که استراق سمع میکنند پیش خود گفتند: نمیدانیم آیا خداوند در اثر این تحوّل رشد و کمالی برای اهل زمین اراده کرده و یا بلائی به آنها خواهد رسید. در روایات اهل بیت علیهم السلام منقول اسن که این تحوّل بعد از ولادت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم اتفاق افتاد و از اهل سنت آن را در وقت بعثت آن حضرت گفتهاند و آن را در مجمع ذیل آیه 18 سوره جنّ از بلخی نقل کرده است. در صافی در سوره جنّ از بلخی نقل کرده است. در صافی در سوره جنّ از احتجاج از حضرت صادق علیه السلام نقل شده: این ممنوعیت برای آن بود که در زمین چیزی مانند وحی از خبر آسمان نباشد و آنچه از جانب خدا آمده ملتبس نگردد... نا گفته نماند: این آیات دالّ بر آنند که در آسمان محلّی برای دانستن اسرار خلقت و کارهای آینده روی زمین وجود دارد که جنّ به آنجاها نزدیک میشدهاند ایا مراد شنیدن کلمات ملائکه بود؟ آیا سخن گفتن ملائکه مثل ماها میباشد؟. 2- «حِفظاً» چنانکه در مجمع فرموده مفعول فعل مقدّر است یعنی «حَفِظْناها حِفْظاً» و معنی آیه چنین میشود: ما آسمان نزدیک را با زینتی که کواکب باشد رینت دایدم و از هر شیطان متمرد و بی فایده محفوظش نمودیم. علی هذا کواکب فقط رینت اند نه موجب حفظ. «یُقْذَفونَ مِنْ کُلِّ جانبٍ» روشن میکند که حفظ به وسیله قذف است که حقیقت و کیفیّت آن شناخته شده نیست. و ظهور آیه و «اِلّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ» میرساند که متخلّفین به وسیله تیرهای شهاب طرد میشوند آنها هم مصابیح اند و هم رجوم. . ظاهراً مراد از کواکب سیّارات منظومه شمسی و مراد از «السَّماءَالدُّنیا» در آن آیات نزدیکترین آسمانهای عالم به زمین است که آسمان منظومه شمسی باشد و مراد از آن در آیه 5 سوره ملک نزدیکترین آسمانهای هفتگانه زمین است یعنی اوّلین طبقه جوّ. چنانکه در «سماء» بند هفتم توضیح داده شده است و نیز در «رجم» به طور تفصیل آمده است . «لا یَسْمَعونَ اِلی الْمَلاءِ الْاَعلی» نشان میدهد که شیاطین نمیتوانند بِمَلَاءِاعلی گوش بدهند و «اِلّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ...» مبیّن آن است که اگر کسی از آنها تخلّف کرده و به ملاء اعلی نزدیک شود فوراً شعلهای آشکار و نورانی او را تعقیب میکند. ولی با وجود این ممکن است جسته و گریخته چیزهایی بشنوند زیرا در آیات دیگر آمده در این آیات ابتدا فرموده قرآن را شیاطین نازل نکردهاند... که آنها از سماع (ظاهراً شنیدن گفتگوی ملاء اعلی) معزول اند... سپس فرموده: آنها بر هر دروغگوی مجرم نازل شده و مسموع خویش را القا میکنند و بیشترشان دروغگواند. این سخن میرساند: با وجود تعقیب تیرهای شهاب باز بعضی از آنها جان به در برده و چیزهائی میآورند. وبر دروغگویان القا میکنند . آیات گذشته روشن میکنند حوادث آینده روی زمین در آسمان و در اختیار ملائکه است و شاید اسرار خلقت نیز. و شیاطین قدرت ورود به آنجا ندارند «وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجیمٍ - وَ یُقْذَفونَ مِنْ کُلِّ جانب» ولی پیش از ولادت یا بعثت آن حضرت به جاهائی از آسمان میرفتند و از آنجاسرقت سمع میکردند نه اینکه به خود آن مجمع وارد شوند که گفتهاند «وَ اِنّا کُنّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لَلسَّمْعِ» با ولادت یا بعثت ان حضرت از آن هم محروم شدند. این است ظهور آیات گذشته و خدا به واقع داناتر است. بعضی لز بزرگان رانده شدن با شهاب و غیره را حمل بر تشبیه عالم واقع به محسوسات فرموده که کلامش در «شهب» نقل و بررسی شده است . در «سماء» زیر عنوان (موجودات زنده در آسمان) مشروحاً بیان شده که در آسمان موجودات زنده غیر از ملائکه وجود دارند و آیات آن بررسی شده است. عدّهای از دانشمندان مسلّم گرفتهاند که پیامدهای مرموزی به طور مرتّب و موجهای منظم از آسمان به زمین ارسال میگردد و آن را (بی سیم کیهانی) نام گذاشتهاند کارل جانسکی به سال 1932 میلادی 8 ماه مراقب گرفتن این پیامها با با بی سیم خود شد و دید هر شب چهار دقیقه از شب قبلی زودتر ارسال میگردند و آن به واسطه این بود که گردش زمین به دور خورشید موجب میشود غروب و طلوع ستارگان هر روز چهار دقیقه زودتر از روز قبل باشد. در پایان سال 1933 میلادی سمیناری از متخصصین این علم منعقد شد. جانسکی در این سمینار طیّ بیانیّهای از مشاهدات خود پرده برداشت و متذکّر شد که ستارگان موجوداتی میباشند که قادر به تکلم هستند و این پیامهای آسمانی که با تلسکوبهای بی سیم قابل دریافت هستند انسان رادر شناخت هر چه بیشتر جهان کمک میکند... در فوریّه سال 1942 دلائلی بر صحّت نظر جانسکی اضافه شد. زیرا دیده شد که یک سلسله پیامهای فضائی کار جهت یابی را داری را که در انگلستان به کار گذاشته شده بود متوقف کرد دانشمندان پس از کوشش فراوان بالاخره دریافتند که این وقفه در اثر یک سری پیامهای تلگرافی است که از یک سوی ناشناختهاز ماورای افق بوده است (نقل از کتاب قرآن بر فراز اعصار تألیف عبدالرزاق نوفل ترجمه بهرام پور و شکیب) . فعلا این مطلب رادانشمندان تقریباً مسلّم گرفتهاند ولی از نظر قرآن مجید چنانکه در سابق اشاره شد این مطلب مسلّم و حتمی است . نویسنده کتاب فوق عقیده دارد که جنّ برای شنیدن چنین اصواتی به آسمان نزدیک میشدند نه برای شنیدن وحی زیرا وحی را جز کسیکه به او وحی میشود کسی نمیشنود. و «مَلَاء اَعلی» همانهاست مه مجمع ملائکه. ولی آیات گذشته مخصوصاً «اِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزولونَ» با ملاحظه ما قبل و ما بعد آن، خلاف این مطلب را میرساند. و خلاصه آیات گذشته روشن میکند که جنّیان میکوشیدند تا آسمان را رصد کنند و اسرار آن را به دست آوردند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده مطلع شوند.