انزلنا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَنزَلْنَا: نازل کردیم
معنی مَا أَنزَلْنَا: نازل نکردیم
ریشه کلمه:
نزل (۲۹۳ بار)
«انزال» (فرو فرستادن) از مادّه «نُزول» معنای عامی دارد که هم شامل نزول تدریجی می گردد، و هم نزول دفعی. بعضی نیز معتقدند «انزال» فقط نزول دفعی است.
«أَنْزَلْنَا» گاه به معنای فرو فرستادن از مکان بالا و گاه به معنای «نزول مقامی» است; یعنی نعمتی که از یک مقام برتر به مقام پایین تر داده می شود و گاه از مادّه «انزال» به معنای مهمانی کردن است; چرا که گاه انزال و نزل (بر وزن رسل) به معنای پذیرایی کردن آمده است.
«نزول» به معنای (فرود آمدن) در مورد قرآن مجید، به این معنا نیست که مثلاً خداوند مکانی در آسمان ها دارد و قرآن را از آن محل بالا فرو فرستاده است، بلکه این تعبیر اشاره به علوّ مقامی و معنوی پروردگار است.
اصل نزول به معنی فرود آمدن است چنانکه در مفردات و مصباح و اقرب گفته است عبارت راغب چنین است: «النُّزوُلُ فِی الْاَصْلِ: هُوَانْحِطاطٌ مِنْ عُلُوّ» در باره باران آمده . آیا شما آن را از ابر فرود آورده‏اید یا ما فرود آورندگانیم؟ ایضا . خدایا به ما از آسمان مائده‏ای فرود آور. * . . . . می‏دانیم که آهن درسنگهاست، انعام ثمانیه در زمین‏اند، لباس از زمین تهیه می‏شود و رسول در عالم ما است پس علت آمدن «اِنزال» در اینها چیست: به نظر می‏آیدکه جواب همه اینها در . باشد در این آیه به هر چیز انزال اطلاق شده و چون تدبیر همه از جانب خداوند است اطلاق انزال برهمه صحیح می‏باشد. می‏شود گفت: ذرات آهن در اشعه کیهانی و گازهای هواو غیره است و از آسمان به زمین می‏بارد، می‏شود گفت: نطفه حیوانات ازهوا می‏بارد همانطور که میکروب‏ها بر گوشتها و پنیرها می‏بارد و مخمرها بر آب انگور می‏بارند،بعضی‏ها «رَسُولاً» را جبرئیل گفته‏اند ولی جمله «یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللَّهِ» آن را رد می‏کند. *** نُزُل (به ضم ن،ز): آنچه برای میهمان آماده شده تا بر آن نازل شود چنانکه در قاموس گوید، آنرا منزل نیز گفته‏اند راغب گوید:«اَلْنُّزُلُ: مایُعْدُّ لِلنّازِلِ مِنَ الزَّادِ». . به اهل ایمان و عمل جنات فردوس منزل یا مهیا شده است. . اما اگر از مکذبین و گمراهان باشد پس برای اوست آماده شده‏ای از آب جوشان و انداخته شدن به آتش بزرگ. . نَزْلَة: یکبار نازل شده . دریک نزول دیگر او را دیده است. مُنْزَل: (بصیغه مفعول) مصدر میمی و اسم مفعول است . بگو پروردگارا مرا از کشتی فرود آور فرود آوردن مبارکی و در آیه . اسم مفعول است. تَنَزُّل: در صحاح، قاموس و اقرب آن را نزول با مهلت و تأنی گفته است . قرآن راشیاطین‏نازل نکرده‏اند می‏شود مهلت و تدریج را از آیه . فهمید که نزول امر تدریجی است. تنزیل و انزال راغب می‏گوید: تنزیل در آنجاست که نازل کردن تدریجی و دفعه‏ای بعد از دفعه دیگر باشد ولی انزال اعم است و به انزال تدریجی و دفعی اطلاق می‏شود در اقرب الموارد می‏گوید: بقولی تنزیل، تدریجی و مرةّ بعد اخری است و انزال اعم می‏باشد.در صحاح ترتیب را از معانی تنزیل شمرده است ولی عده‏ای از اهل لغت مابین انزال و تنزیل فرقی قائل نشده‏اند. می‏شود فرق مابین آن دو را از بعضی آیات استفاده کرد مثلا در آیه . «فَرَقْناهُ» و «عَلی مُکْثٍ» قرینه است بر اینکه مراد از «نَزَلْناهُ» انزال تدریجی است. نزول قرآن مجید به ضرورت می‏دانیم که نزول قرآن به رسول خدا «صلی‏الله علیه واله» به تدریج و در عرض بیست وسه سال بوده است. ولی در قرآن آیاتی داریم که ظهور بلکه صریح آنها نزول تمام قرآن در یک ماه و یک شب است مثل . این آیه روشن است در اینکه قرآن بتمامه در ماه رمضان نازل شده و آیه . دلالت دارد که دریک شب از ماه رمضان نازل گشته و آیه . صریح است در اینکه آن شب شب قدر بوده است، بنابراین توفیق میان این دو مطلب چطور است؟ به نظر بعضی مراد از نزول قرآن در رمضان و در شب قدر ابتدا نزول آن است یعنی شروع نزول در لیلةالقدر بوده و ازآن پس تا بیست و سه سال پایان یافته است. به نظر دیگر مراد آن است که در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیانازل گشته و از آن درعرض 23 سال به تدریج بر آن حضرت نازل شده است ابن عباس، سعیدبن جبیر و دیگران بر این عقیده‏اند، ظاهرا در این باره فقط یک روایت از امام صادق «علیه السلام» نقل شده که در مقدمه نهم تفسیر صافی و در تفسیر برهان ذیل آیه «شَهْرُرَمَضانَ ألَّذی...» نقل شده است و آن را حفص بن غیاث عامی از آن حضرت روایت می‏کند. و مضمون روایت آن است که قرآن در ماه رمضان به بیت المعمور نازل گشته و سپس در طول بیست و سه سال نازل گردیده است. در این حدیث آسمان دنیا نیست و به جای آن بیت المعمور است لذا فیض مرحوم در صافی احتمال داده که مراد از بیت المعمور قلب حضرت رسول خدا«صلی الله علیه واله» باشد. متن روایت در اصول کافی کتاب فضل القرآن چنین است «عَلِیٌ بْنُ اِبْراهیمَ عَنْ اَبیه وَ مُحْمَّدِبْنِ القاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ سُلَیْمانَ، عَنْ داوُدَ، عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ عَنْ اَبی عَبْدِاللَّهِ «علیه السلام» قالَ: سَأَلْتهُ عَنْ قَوْلِ‏اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ «شَهْرُرَمَضانَ الَّذی أُنْزِلُ فیه الْقُرآنُ» وَاِنَّما أُنْزِلَ فی عِشْرینَ سَنَةً مِنْ أَوَّلِهِ اِلی آخِرِهِ؟ فَقالَ اَبُوعَبْدِاللَّهِ «علیه السلام»: نَزَلَ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً فی شَهْرِ رَمَضانَ اِلَی الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ نَزَلَ فی طوُلِ عِشْرینَ سَنَةً...» این روایت ازاهل سنت نیز به چندین وجه نقل شده است از جمله در تفسیر ابن کثیرذیل آیه «شَهْرُرَمَضانَ ألَّذی...» نقل کرده: «عَنْ ابْنِ عَبَّاسِ قالَ أُنْزِلَ الْقُرْآنُ. فِی النِصْفِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ اِلی سَماء الدُّنْیا فَجَعَلَ فی بَیْتِ الْعِزَّةِ ثُمَّ أُنْزِلَ عَلی رَسُولِ اللَّهِ «صلی الله علیه و اله» فی عِشْرینَ سَنَةٍ لِجَوابِ کَلامِالنَّاسِ». ازاین رو احتمال تقیه در روایت حفص بن غیاث بیشتر است، باقی روایات چنانکه در صافی و برهان و غیره نقل شده‏دلالت بر نزول دفعی قرآن دارند و شاید مراد از بیت معمور در روایت حفص چنانکه صافی احتمال داده قلب رسول خدا «صلی الله علیه واله» باشد. *** در بیان توفیق بین دو مطلب فوق، قولی هست بسیار متین و دقیق و آن اینکه قرآن مجید دو دفعه نازل شده. یکدفعه بطور فشرده و بسیط و دفعه دیگر بطور تدریج و تفصیل و درعرض بیست و سه سال. و آیاتی از قبیل . و . راجع به نزول اول است و آیات . راجع به نزول دوّم می‏باشد می‏باشد و آیاتی که راجع به نزول دفعی‏اند بلفظ انزال آمده که دلالت بردفعی بودن دارند چنانکه آیات تدریج نوعاً با لفظ «تنزیل‏اند». در توضیح این مطلب مثلی می‏آوریم. فرض کنید شخصی دوهزارمترمربع زمین دارد،دفعةً بخاطر او می‏افتد. که این زمین را ده دستگاه خانه ساخته و بفروشد اکنون همه آن خانه‏ها بطور فشرده و بسیط در ذهن این شخص هست ولی نمی‏داند کوچه کجاست، راه روها کدام اند، حیاطها در کدام جهت خواهندبود، اطاقها، حمام‏ها، انبارها و... در کجاها قرار خواهند گرفت. مهندسی می‏آید و آن طرح را روی کاغذ می‏آورد و نقشه می‏کشد و همه آنچه را که گفته شد روی کاغذ مشخص می‏کند. یا انسان می‏خواهد کتابی بنویسد یا سخنرانی بکند مطالب بطور فشرده و بسیط در قلب او موجود است سپس بوسیله قلم یا زبان آنها را توضیح و تفصیل می‏دهد. همچنین قرآن بطور بسیط و فشرده در یک شب به قلب مبارک آن حضرت نازل گشته ولی احتیاج به تفصیل داشته است و بر حسب موارد و اتفاقات بار دیگر جبرییل آنها را مشروحاً و مفصلا بر آن حضرت نازل کرده سپس بوسیله آن بزرگوار بر مردم ابلاغ شده است. . ظاهر «اُحْمِکَتْ» راجع به نزول اوّل و حالت بساطت آن و «فُصِّلَتْ» راجع به نزول دوّم و جدا جدا بودن آن است. نزول دوم به حکم نقشه کشی مهندسی است. مرحوم ابوعبدالله زنجانی در تاریخ قرآن ص 31 ترجمه سحاب می‏گوید: علاوه بر این ممکن است بگوییم روح قرآن و اغراض کلیه ایکه قرآن مجید به آن توجه دارد در دل پاک پیغمبر «صلی الله علیه واله» در شب قدر تجلی نموده که . سپس به زبان مبارکش آیه آیه و جدا جدا در طول سنوات ظهور نموده است. محقق طالقانی در تفسیر پرتوی از قرآن ذیل «اِنَّاأَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِالْقَدْرِ» می‏نویسد: از آن آیاتیکه قرآن و نزول آن را توصیف و تعریف می‏نمایند به وضوح بر می‏آید که قرآن به دو صورت مشخص و در دو مرتبه نازل شده است: اول: به صورت و نزول بسیط و جمع و پیوسته. دوم به صورت باز و تدریجی و تفصیلی. صاحب المیزان نیز در ذیل «شَهْرُرَمَضانَ ألَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ»این مطلب را قبول و بر آن استدلال کرده است. استدلال طرز استدلال به مطلب فوق این است که انزال و تنزیل گرچه هر دو به یک معنی اند ولی غالب در باب افعال دفعی بودن و در باب تفعیل تدریج است. آیاتیکه در اول بحث نقل شد از قبیل . . . همه ظهورشان در انزال دفعی است ایضا آیه .هکذا آیات . . ظاهر در یکپارچگی قرآن اند. آیه . روشن می‏کند که تفصیل عارض بر کتاب است پس آمدن کتاب راجع به نزول اول، و تفصیل راجع به نزول دوم می‏باشد. ایضا آیه . اگر مراد از «الْکِتاب» قرآن باشد. و نیز از آیه . به نظر می‏آید که قرآن قبلا در قلب آن حضرت بوده ولی خواندن و ابلاغ منوط به وحی دوم بوده است هکذا آیه . دلالت دارد بر اینکه آن حضرت قبلا قرآن را می‏دانسته است ولی خدا فرمود عجله نکن اول باید ما بخوانیم سپس تو مانند خواندن ما بخوانی. و اینکه مشرکان در مقام اقتراح می‏گفتند: . . منظورشان این بود که قرآن بصورت کتاب مجلد نازل شود و آن غیر از نزول دفعی بر قلب پاک آن حضرت است. اما آیات . . صریحشان در نزول تدریجی است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم