القانع

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
قنع (۲ بار)
«قانع» از مادّه «قناعت» به کسی می گویند که اگر چیزی به او بدهند قناعت می کند، راضی و خشنود می شود و اعتراض و ایراد و خشمی ندارد.
در مفردات و اقرب الموارد آمده: قَنَعَ یَقْنَعُ قُنُوعاً از باب مَنَعَ یَمْنَعُ به معنی سؤال و از باب عَلِمَ یَعْلَمُ که مصدر آن قَناعَة قَنَعان است. به معنی رضا و خشنودی است. . از قربانی بخورید و قانع و سائل را اطعام کنید ظاهراً قانع کسی است به آنچه می‏دهی راضی باشد خواه سؤال کند یا نه و معتر آن است که با قصد سؤال پیش تو آمده در مجمع از حضرت باقر و صادق علیهما السلام منقول است:«اَلْقانِعُ اَلّذی یَقْنَعُ بِما اَعْطَیْتَهُ وَ لایَسْخَطُ وَ لایَکْلَحُ وَ لایَلْوی شَدْقَهُ غَضَباً وَالْمُعْتَّرُ الْمادُّ یَدَهُ لِتَطْعَمَهُ». . اقناع رأس بلند کردن آن است، مقنع کسی است که سرش را بلند کرده یعنی در اجابت ندا کننده سریع اند و سر بالا نگاهدارندگانند، نگاهشان به خودشان بر نمی‏گردد (فقط به طرف عذاب نگاه می‏کنند).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم