ابن قارح

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِبْن ِ قارِح ، ابوالحسن علی بن منصور بن طالب حلبی (۳۵۱- ح ۴۲۴ق /۹۶۲-۱۰۳۳م )، ادیب ، شاعر، راوی و نحوی ، ملقب به دَوْخَلَه می باشد. وی در حلب زاده شد.
وی در حلب نزد ابوعبدالله ابن خالویه به فراگیری نحو پرداخت و ابن خالویه (ه م )، چنانکه می دانیم ، از بغداد به شام و سپس به حلب رفت و چندی در آن دیار زیست . ابن قارح پس از مرگ ابن خالویه در ۳۷۰ق /۹۸۰م راهی بغداد شد و به ابوعلی فارسی پیوست و به گفته خود او همه آثار ابوعلی را نزد او خواند. اما اشارت یاقوت مبنی بر اینکه وی از کودکی در منزل ابوعلی به خدمت مشغول بوده ، درست نمی نماید. زیرا ابوعلی فارسی در ۳۴۱ق به حلب نزد سیف الدوله رفت و در ۳۴۷ق ، یعنی ۴ سال قبل از ولادت ابن قارح ، حلب را به قصد شیراز ترک کرد و متجاوز از ۲۰ سال در آن جا به سر برد. در این صورت وی ، در دوران کودکی و حتی آغاز جوانی ابن قارح در شیراز اقامت داشته است . برهمین اساس می توان گفت ، ابن قارح پس از بازگشت ابوعلی به بغداد - که با توجه به آنچه گفته شد، باید همان حدود ۳۷۰ق باشد - برای نخستین بار به ملازمت وی در آمده است . ابن قارح چنانکه خود تصریح کرده است در بغداد از مجالس درس علمای آن روز، از جمله ابوسعید سیرافی ، علی بن عیسی رمانی ، ابوعبید مرزبانی و ابوحفص کتانی بهره برد.
تعلیم و تربیت فرزندان خواص
وی پس از کسب دانش و شهرت ، تعلیم و تربیت فرزندان خواص را پیشه خود ساخت و از این راه کسب معاش می کرد. چندی بعد راهی مصر شد و به ملازمت وزیر ابوالحسن مغربی درآمد و تعلیم و تربیت فرزندان او را به عهده گرفت . ابوالحسن که از جاه طلبی فرزندش ابوالقاسم سخت بیمناک بود، ابن قارح را ملزم کرد تا رفتار و کردار فرزندش را به او گزارش کند. سرانجام روزی ابوالقاسم که هوای برانداختن حکومت خلیفه فاطمی ، الحاکم بامرالله را در سر داشت ، راز خود را با ابن قارح در میان نهاد. ابن قارح ، ابوالحسن را از اندیشه او مطلع ساخت . ابوالقاسم از این سخن چینی سخت برآشفت و کینه او را به دل گرفت .
سفر حج
پس از چندی ابوعبدالله حسین بن جوهر فرمانده سپاه مصر ابن قارح را نزد خود خواند و تعلیم و تربیت فرزندانش را به عهده وی گذاشت . اما چون ابن قارح رفتار خشن خلیفه و فرمانده سپاهش حسین بن جوهر را نسبت به مخالفان مشاهده کرد، بیمناک شد و برای گریز از دربار چاره ای نیافت ، جز اینکه راه حج پیش گیرد. وی در ۳۹۷ق عازم حجاز گردید و ۵ سال در آن جا ماند.
تیرگی روابط با ابوالقاسم مغربی
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم