لغت نامه دهخدا
گرزم بد آهوش گفت از خرد
نباید جز آن چیز کاندرخورد.دقیقی.بجز رای و دانش چه اندرخورد
پسر را که چونان پدر پرورد.فردوسی.بدو گفت کای مهتر پرخرد
چنین گفته از تو کی اندرخورد.فردوسی.از او هرچه اندرخورد با خرد
دگر بر ره رمز و معنی برد.فردوسی.بدانگه که می چیره شد بر خرد
کجا خواب و آسایش اندرخورد.فردوسی.چنین گفت کز رای مرد خرد
ره باده ساری نه اندرخورد.اسدی.بهر خاشه ای خویشتن پرورد
بجز خاشه وی را چه اندرخورد.اسدی.تلخ با شیرین کجا اندرخورد.مولوی.