اناشید

لغت نامه دهخدا

اناشید. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ انشودة. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). اشعاری که در محفلی برای یکدیگر بخوانند.سرودها. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به انشوده شود.

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ انشوده، اشعاری که در مدح یکدیگر خوانند، سرودها.

فرهنگ عمید

اشعاری که در محافل برای یکدیگر می خواندند.

فرهنگ فارسی

سرودها، اشعاری که درانجمنی برای یکدیگربخوانند، جمع انشوده
( اسم ) جمع انشوده اشعاری که در محفلی برای یکدیگر بخوانند سرودها.

فرهنگ اسم ها

اسم: آناشید (دختر) (ترکی، فارسی) (تلفظ: ānāšid) (فارسی: آناشید) (انگلیسی: anashid)
معنی: دختر زیباروی مادر، مایه دلگرمی و روشنایی زندگی مادر، ( آنا= مادر، شید = خورشید )، خورشید مادر، ( به مجاز ) زیباروی مادر، ( به مجاز ) موجب دلگرمی و روشنایی زندگی مادر، مرکب از کلمه ترکی آنا به معنای مادر و کلمه فارسی شید به معنای خورشید دختر زیباروی مادر

ویکی واژه

جِ انشوده؛ اشعاری که در مدح یکدیگر خوانند؛ سرودها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال راز فال راز