امبه

لغت نامه دهخدا

امبه. [ اُ ب َ ] ( اِ ) سرپا ایستادگی قاب قمار، مقابل شاه و وزیر و دزد. ( از یادداشت مؤلف ). در تداول مردم تبریز امبا گویند.
امبه. [ اَ ب َ / ب ِ ] مزید مؤخر و مقدم امکنه مانند شلمبه و لمبه سر. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

مزدی موخر و مقدم امکنه مانند شلمبه و لمبه سر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم