السجل

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سِّجِلِّ: طومار ("سجل" سنگی است که در قدیم بر آن مینوشتند ، ولی بعداًبه هر چیزی که بشود روی آن نوشت سجل گفته شده لذا در عبارت "کطی السجل للکتب" یعنی مثل پیچیدن چیزی که در آن چیزی نوشته شده باشد تا محفوظ بماند )
ریشه کلمه:
سجل (۱ بار)
«سِجِلّ» (با کسر سین و جیم و تشدید لام) به معنای قطعه سنگ هایی است که روی آن می نوشتند; سپس به تمام اوراقی که مطالب را روی آن می نگارند، گفته شده است (مفردات راغب و قاموس).
باید توجّه داشت که در ترکیب جمله «کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ» احتمالاتی داده شده است، اما مناسب تر از همه آن است «طَیّ» که مصدر است به «سِجِلّ» که مفعول آن است اضافه شده و «لام» در «لِلْکُتُبِ» برای اضافه است یا برای بیان علت (دقت کنید).
«سَجل» (بر وزن سطل) به معنای دلو بزرگ است.
. راغب گوید: گفته شده سجل سنگی است که در آن چیزی نوشته شود سپس در صحیفه سجّل نامیده شده در مجمع نیز صحیفه گفته. نا گفته نماند «سجّل» در آیه فاعل «طیّ» و «للکتب» مفعول آن است یعنی روزی آسمان را میپیچیم همانطور که صحیفه نوشته‏ها می‏پیچد. * . این کلمه سه بار در قرآن مجید آمده است یکی در این آیه که درباره عذاب قوم لوط است. دیگری در آیه 74 حجر، که آن نیز درباره قوم لوط است. سوّمی در سوره فیل که درباره اصحاب فیل است. و در سوره ذاریات آیه 33 که حکایت قوم لوط است به جای سجّیل «طین» آمده است «لِنُرْسرلَ عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ طین». راغب گوید: سجّیل کلوخی است که از سنگریزه و گل تشکیل شده باشد. و این مؤید آن است که در قاموس و غیره گفته‏اند: آن معرب سنگ گل است. در مجمع نیز آن را معرّب گفته و از ابو عبیده سنگ سخت نقل کرده است. بنابراین «طین» نکره در آیه فوق عبارت اخرای سجّیل است. می‏شود گفت: قید سجّیل در آیات اشاره است به آنکه سنگهای باریده سنگ خالص نبوده بلکه کلوخ سنگدار بوده‏اند این است آنچه گفته‏اند. ولی باید دانست که قرآن روی سجّیل تکیه می‏کند باید معنای دیگری از آن مراد باشد فکر می‏کنم منظور از آن پی در پی بودن سنگها باشد در اقرب آن را ریختن آب گفته است. «سجل الماء:صبّه» صحاح نیز چنین گفته است در جوامع الجامع ذیل سوره فیل گفته: آن از اسجال به معنی ارسال است زمخشری نیز چنین گفته است علی هذا کلمه «مِنْ سَجّیل» بیان وصف حجارة است نه حقیقت آنها یعنی سنگهائیکه پیوسته و پشت سر هم می‏باریدند و کلمه «امطرنا» و «ترمیم» که قبل از سجیل آمده مؤید این سخن است. این صورتی است که «من» برای بیان باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم