الرجز

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
رجز (۱۰ بار)
(بکسر اوّل) اضطراب. . یعنی اگر این اضطراب و بلا را از ما ببری حتماً به تو ایمان می‏آوریم. راغب گوید: اصل رجز اضطراب است و چون ناقه ضعیف شود و قدم‏های کوتاه بر دارد گویند رجزالبغیر. طبرسی ذیل آیه 134 اعراف پس از آن که معنی اصلی را میل از حق گقته می‏گوید: رجز لرزشی است در پای شتر در اثر دردی که آن را از سیر معمولی باز می‏دارد. و برخی از اشعار را رجز (بر وزن فرس) گفته‏اند و آن لز لرزیدن پای شتر اخذ شده زیرا که آن شعر متحرک و ساکن و باز متحرک و ساکن است مثل پای شتر درد زده. علی هذا به عذاب، در قرآن مجید از آن رجز اطلاق شده که عذاب اضطراب مخصوص و یا سبب اضطراب و پریشانی است . برای آنهاست عذاب دردناکی از اضطرابی به خصوص «اَلیمٌ» مرفوع و صفت «عَذابٌ» است . بر ستمگران عذابی از آسمان نازل کردیم. . تا وسوسه و اضطرابی که شیطان به دل شما انداخته از بین ببرد. * . طبرسی فرموده «رجز» را ابوجعفر و حفص و یعقوب و سهل به ضمّ راء و دیگران به کسر آن خوانده‏اند زمخشری و جوهری و بیضاوی نیز بدوجور خوانده شدن تصریح کرده‏اند. آنگاه آنرا گناه، عذاب و بت معنی کرده‏اند زمخشری گوید: آن عذاب است در مجمع از کسائی نقل شده که رجز بکسر اول عذاب و بضم اوّل بت است. بیضاوی گفته: رجز بضم اوّل لغتی است در رجز بکسر اول یعنی هر دو بیک معنی‏اند. ناگفته نماند بهتر است آن را همان اضطراب معنی کنیم و از مدلول لفظ خارج نشویم آن وقت معنی چنین می‏شود: از اضطراب و تردید به دور باش یعنی در پیشرفت دین تردید به خود را ه مده و یقین کن که تو بر حقی و موفّق خواهی بود و این سخن امر به استقامت و دلگرمی است مثل «فَاصْبِراِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ».
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم