ازاحیف

لغت نامه دهخدا

ازاحیف. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ اَزحاف. جج ِ زَحف. تغییرات ارکان بحور شعر. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (مص . اِ. ) ۱ - ج . زحاف و ازحاف ، دور شدن از اصل . ۲ - تغییرهایی که در ارکان بحورِ شعر داده می شود.

فرهنگ عمید

= زحاف

فرهنگ فارسی

دراصطلاح عروض: تغییرات ارکان بحورشعر، تغییراتی که درارکان بحورشعرداده شودمانندخبل و خبن
( مصدر اسم ) ۱ - جمع زحاف و ازحاف جمع الجمع زحف . دور شدن از اصل و فرو افتادن تیر از نشانه . ۲ - تغییرها و دگرگونیهایی را گویند که آوردن آنها را در اصول بحرها روا میدانند مث تبدیل ( مفاعیلن ) به ( مفاعیل ) و ( مفاعلن ) .

ویکی واژه

زحاف و ازحاف، دور شدن از اصل.
تغییرهایی که در ارکان بحورِ شعر داده می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم