از ان پس

لغت نامه دهخدا

( از آن پس ) از آن پس. [ اَ پ َ ] ( ق مرکب ) بعد. سپس :
دل و جنگ و کین را بیکسو نهاد
وز آن پس نکرد او ز پیکار یاد.فردوسی.وز آن پس بزرگان شدند انجمن
ز آموی تا شهر چاچ و خُتن.فردوسی.وز آن پس بدو گفت کز میمنه
سواران بسیار و پیل و بنه...فردوسی.

فرهنگ عمید

بعد، سپس، ازآن به بعد.

فرهنگ فارسی

( از آن پس ) بعد سپس از آن هنگام ببعد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم