اروح

لغت نامه دهخدا

اروح. [ اَ وَ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از روح. راحت بخشنده تر. آساینده تر. خوش آیندتر. باروح تر.
- امثال :
اروح من الیأس ؛ بدان مناسبت که گویند: الیأس احدی الراحتین. ( مجمع الامثال میدانی ).
|| ( ص ) مرد که پایها گشاده گذارد در رفتن. آنکه سرپایش از یکدیگر دور بود و پاشنه نزدیک. ( مهذب الاسماء ) ( زوزنی ). آنکه هر دو پای را گشاده گذارد در رفتن : و کان عمر رضی اﷲ عنه اروح. مؤنث : رَوْحاء. ( منتهی الارب ). || محمل اروح ؛ بارگیر فراخ. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

آساینده تر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت فال شمع فال شمع فال احساس فال احساس