بادکردگی

فرهنگستان زبان و ادب

{blowing} [علوم و فنّاوری غذا] ← دیربادکردگی
{swell} [مهندسی مواد و متالورژی] برجستگی های حجیم و نامنظم معمولاً زبر و کشیده بر روی سطوح داخلی و خارجی و گوشه های قطعۀ ریختگی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم