بابکر

لغت نامه دهخدا

بابکر. [ ] ( اِخ ) یکی از امراء نوروز: نوروز بهزیمت میرفت چون به در هرات رسید فخرالدین پسر شمس الدین کرت او را بشهر دعوت کرد. نوروز در آن باب متفکر شد امراء او بابکر و ساربان و سدوم گفتند: ای امیر... ( تاریخ مبارک غازانی چ انگلستان 1358 هَ. ق. ص 112 ).

فرهنگ فارسی

یکی از امرای نوروز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال قهوه فال قهوه استخاره کن استخاره کن فال درخت فال درخت