ایزدگشسب

لغت نامه دهخدا

ایزدگشسب. [ زَ گ ُ ش َ ] ( اِ مرکب ) خداپرست. ( برهان ). || لغةً مرکب است از ایزد ( فرشته ) + گشن ( نر، فحل ) + اسب ، جمعاً یعنی دارنده اسب نر ایزدی. ( حاشیه برهان چ معین ).
ایزدگشسب. [ زَ گ ُ ش َ ] ( اِخ ) نام یکی از امرای بهرام چوبین. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
به یک دست بربود ایزدگشسب
که بگذاشتی آب دریا به اسب.فردوسی.

فرهنگ عمید

ایزدپرست، خداپرست.

فرهنگ فارسی

نام یکی از امیری بهرام چوبین

فرهنگ اسم ها

اسم: ایزدگشسب (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: izad gošasb) (فارسی: ايزدگشسب) (انگلیسی: izad goshasb)
معنی: خدا پرست، ( اَعلام ) ) یکی از دانشمندان دربار خسرو انوشیروان ) از سرداران بهرام چوبینه در جنگ با خسرو پرویز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال ای چینگ فال ای چینگ استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت