اورامان

لغت نامه دهخدا

اورامان. [ اَ ] ( اِخ ) هَورامان. مشهور بشهر اورامان. ده مرکز قدیمی بخش اورامان فعلاً جزء بخش زرآب شهرستان سنندج دارای 1350 تن سکنه.آب آن از چشمه و محصول آنجا انواع میوجات و مختصر گندم ، جو، ذرت. شغل اهالی باغبانی ، گله داری ، نجاری ، آهنگری ، شال بافی ، جاجیم و گلیم بافی. راه مالرو و صعب العبور دارد. قلعه خرابه ای معروف به پیر رستم در آنجاست و دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

دهستانی از توابع شهرستان سنندج کردستان در استان پنجم نزدیک خط مزری ایران و عراق واقع است . منطقه ایست کوهستانی و دارای هوای سرد سیری . رود خانه سیروان از وسط این دهستان میگذرد . مذهب مردم تسنن شافعی و لهجه بومی کردی است .
مشهور بشهر اورامان . ده مرکز قدیمی بخش اورامان فعلا جزئ بخش زر آب شهرستان سنندج .

فرهنگ اسم ها

اسم: اورامان (پسر، دختر) (کردی) (تلفظ: orāmān) (فارسی: اورامان) (انگلیسی: oraman)
معنی: نام منطقه ای کوهستانی در کردستان، ( اعلام ) نام منطقه ای از کردستان ایران که از طرف شرق متصل است به مریوان و از غرب به شمال به شهرزور و از جنوب به جوانرود، ن، ک، اورمان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال کارت فال کارت فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت