انگشت نمایی

لغت نامه دهخدا

انگشت نمایی. [ اَ گ ُ ن َ / ن ِ / ن ُ ] ( حامص مرکب ) شهرت کردگی درنیک نامی و یا بدنامی ولی در بدنامی بیشتر استعمال میکنند. ( ناظم الاطباء ). معروفیت. رسوایی :
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی.سعدی.|| نمایش چیزی به انگشت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - معروفیت شهرت ( بنام نیک ). ۲ - شهرت ببدی (غالبا بمعنی اخیر مستعمل است ) .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم