انوج

لغت نامه دهخدا

انوج. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. جلگه و معتدل است. سکنه آن 230 تن و آب آن از چشمه و قنات و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت. راه مالرو. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
انوج. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان برده سره بخش اشترینان شهرستان بروجرد با 582 تن سکنه. آب آن از چاه و قنات و محصول آنجا غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

ده از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد جلگه . معتدل . آب از چشمه و قنات . محصول : غلات شغل زراعت . راه مارو .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم