انقاذ

لغت نامه دهخدا

انقاذ. [ اِ ] ( ع مص ) یک سو گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || رهانیدن کسی را از کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رهانیدن کسی را از شر و جز آن. ( ناظم الاطباء ). رهانیدن و نجات دادن. ( از اقرب الموارد ). رهانیدن. ( ترجمان القرآن جرجانی ). تنقذ. استنقاذ. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) رهانیدن ، نجات یافتن .

فرهنگ عمید

۱. رهانیدن، نجات دادن.
۲. جدا کردن.

فرهنگ فارسی

رهانیدن، نجات دادن، یکسوکردن
۱ - ( مصدر ) رهانیدن نجات دادن . ۲ - ( اسم ) رهایش .

ویکی واژه

رهانیدن، نجات یافتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال اوراکل فال اوراکل فال ای چینگ فال ای چینگ فال ورق فال ورق