انشاص

لغت نامه دهخدا

انشاص. [ اِ ] ( ع مص ) برکندن از جای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). ازعاج. ( از اقرب الموارد ). از جای برانگیختن. ( تاج المصادر بیهقی ). برخیزانیدن. ( یادداشت لغت نامه ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم