لغت نامه دهخدا انتظار کشیدن. [ اِ ت ِ ک َ/ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) نگران بودن و پرمور داشتن و چشم براه داشتن. ( ناظم الاطباء ) : ساقی خوش است در رمضان باده سحورمی در پیاله ریز و مکش انتظار صبح.باقر کاشی ( از آنندراج ).