الماس دندان

لغت نامه دهخدا

الماس دندان. [ اَ دَ ] ( ص مرکب ) آنکه دندانش چون الماس درخشان و سفید باشد :
چو من زنگی آنگه که خندان بود
سیه شیری الماس دندان بود.نظامی.- الماس دندان شدن ؛ کنایه از کمال الحاح و فروتنی کردن. ( غیاث اللغات ).

فرهنگ فارسی

آنکه دندانش چون الماس درخشان و سفید باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم