العفو

لغت نامه دهخدا

العفو. [ اَ ع َف ْوْ ] ( ع صوت ) ببخشای بر من. مرا ببخش. رجوع به عفو شود.

فرهنگ عمید

هنگام طلب عفو و بخشایش می گویند.

فرهنگ فارسی

عفو، بخشایش، درمقام لطف عفووبخشایش میگویند
ببخشای بر من . مرا ببخش

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
عفو (۳۵ بار)
«عَفو» در اصل ـ به گفته «راغب» در «مفردات» ـ به معنای قصد بر گرفتن چیزی است، یا به معنای چیزی که بر گرفتن آن آسان است. و نیز «عَفْو» در لغت به معنای محو کردن آثار چیزی است، و غالباً به معنای محو آثار گناه می آید، که هم شامل آثار طبیعی آن می شود، و هم شامل مجازات آن. و به معنای صرف نظر از مجازات نیز هست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد فال احساس فال احساس