البان

لغت نامه دهخدا

البان. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ لبن. رجوع به لبن شود.
البان. [ اِ ] ( ع مص ) باشیر و بسیارشیر شدن قوم. || شیر فرودآمدن در پستان ناقه. || تلبین ( نام آشی است ) ساختن. ( منتهی الارب ).
البان. [ اَ ل َ ] ( اِخ ) نام شهری است به مسافت دو مرحله تا غزنین و بین غزنین و کابل است. ( معجم البلدان ). و رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 92 شود.

فرهنگ فارسی

( آلبان ) فرانسوا آلبانی معروف به آلبان نقاش ایتالیائی ( و٠ بولونی ۱۵۷۸ - ف۱۶۶٠ ٠ م ٠ ) وی شاگرد کاراش بود ٠ آلبان بسبب پرده های زیبای خویش بنام شاعر گراسها و انا کرئون نقاشی نامیده شده ٠
نام شهریست بمسافت دو مرحله تا غزنین و بین غزنین و کابل است .

دانشنامه عمومی

آلبان (کلمبیا). آلبان ( انگلیسی: Albán ) نام شهری در کشور کلمبیا است.
آلبان (کوندینامارکا). آلبان ( انگلیسی: Albán, Cundinamarca ) یک منطقه مسکونی در کلمبیا است.
البان (بارسلونا). البان ( بارسلونا ) ( به اسپانیایی: Olvan ) یک شهرستان در اسپانیا است که در بارسلون واقع شده است.
البان ۳۵٫۵۸ کیلومترمربع مساحت و ۹۰۵ نفر جمعیت دارد و ۵۵۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال احساس فال احساس فال زندگی فال زندگی فال فنجان فال فنجان