افغان کنان

لغت نامه دهخدا

افغان کنان. [ اَ ک ُ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) فریادکنان. در حال ناله و زاری :
چون چنگ خود نوحه کنان مانند دف بر رخ زنان
وز نای حلق افغان کنان بانگ رباب انداخته.خاقانی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم