لغت نامه دهخدا
بخوشبوئی خاک افتادگان
بخوشخوئی طبع آزادگان.نظامی.زبس افتادگان را داد میداد
جهان را عدل نوشروان شد از یاد.نظامی.نترسد آنکه بر افتادگان نبخشاید
که گر ز پای درآید کسش نگیرد دست.سعدی.ما خود افتادگان مسکینیم
حاجت تیغبرکشیدن نیست.سعدی.آنکس که اوفتاد خدایش گرفت دست
گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری.حافظ.حذر کن ز آزار افتادگان.فتحعلی خان صبا.