لغت نامه دهخدا
اصفهانک. [ اِ ف َ ن َ ] ( اِخ ) دیه اصفهانک در سه فرسنگی اصفهان واقع بود. حمداﷲ مستوفی در فصل «در ذکر مسافات طرق » آرد: از اصفهان تا دیه اصفهانک سه فرسنگ ، ازو تا دیه مهیار که سرحد ملک فارس است پنج فرسنگ... ( از نزهةالقلوب چ لیدن مقاله 3 ص 184 ). و در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است : دهی است از دهستان کرارج بخش حومه شهرستان اصفهان واقع در 10000 گزی جنوب خاوری اصفهان و 6000 گزی خاور شوسه اصفهان بشیراز. جلگه ، معتدل و سکنه آن 152 تن است که بفارسی سخن میگویند. آب آن از رودخانه و چاه تأمین میشود و محصول آن غلات ، ذرت ، پنبه و صیفی و شغل اهالی زراعت و راه آن ماشین رو است. نمونه مزرعه کشاورزی در این آبادی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
اصفهانک. [ اِ ف َ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چنارودبخش آخوره شهرستان فریدن واقع در 23000 گزی باختر آخوره. جلگه ، سردسیر و سکنه آن 437 تن است که به لهجه لری سخن میگویند. آب ده از چشمه تأمین میشود. محصول ده غلات ، حبوبات ، تریاک ، کتیرا و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم و قالیبافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
اصفهانک. [ اِ ف َ ن َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از بخش خرقان شهرستان ساوه واقع در 18هزارگزی خرقان که دارای 72 تن جمعیت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).