اسور

لغت نامه دهخدا

( آسور ) آسور. ( اِخ ) رجوع به آسوریان و آشور شود.
آسور. ( اِخ ) نام رب النوع بزرگ آشوریان.
اسور. [ ] ( اِ ) بلغت زند و پازند بمعنی پریروز و پریر است که روز پیش از دیروز باشد. ( برهان ) ( انجمن آرای ناصری ).
اسور. [ ] ( اِخ ) نام یکی از پسران سام ، و او را دو پسر بود یکی را نام فارس بود و دیگری را اهواز. ( مجمل التواریخ و القصص ص 146 و 149 ). و البته از اساطیر است و بر اساسی نیست.

فرهنگ فارسی

( آسور ) نام رب النوع بزرگ آشوریان
نام یکی از پسران سام و او را دو پسر بود یکی را نام فارس بود و دیگری را اهواز .

دانشنامه آزاد فارسی

آسور. رجوع شود به:آشور
اِسْوِر (۱۱۵۱ـ۱۲۰۲م)(Sverre)
پادشاه نروژ. بومیِ جزایر فارو بود. در ۱۱۷۷م به پادشاهی رسید. در امور نظامی نابغه بود و در ۱۱۸۴م با شکست دادن و به هلاکت رساندن ماگنوس در فیم رایته، و به رغم مخالفت جامعۀ مسیحی، سلطنتی نیرومند را پدید آورد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم