اردو زدن

لغت نامه دهخدا

اردو زدن. [ اُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) برقرار ساختن معسکر در جائی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بر پا کردن اردو بر قرار ساختن لشکر گاه .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم