اب جوش

لغت نامه دهخدا

( آب جوش ) آب جوش. [ ب ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آبی که در آن جوش یعنی بی کربنات سود و حامض طرطیر کرده و چون گوارشی آشامند. || ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آب جوشان.

فرهنگ فارسی

( آب جوش ) ( اسم ) ۱ - آبی که در حال جوشیدن است آب جوشان . ۲ - آب گرم معدنی . ۳ - آبی که در آن جوش یعنی بی کربنات سود و اسید طرطیر کنند و مانند گوارشی بیاشامند .
( آبجوش ) آبی که در آن جوش یعنی بی کربنات سود و حامض طرطیر کرده و چون گوارشی آشامند آب جوشان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال تک نیت فال تک نیت