گل دوروی

لغت نامه دهخدا

گل دوروی. [ گ ُ ل ِ دُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گلی است که یک روی آن زرد و روی دیگر سرخ و آنرا گل رعنا و زیبا خوانند و بجهت دورنگی آنرا گل قحبه نام نهاده اند و عرب آنرا وردالفجار خوانند و آنرا دورویه گل نیز خوانند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
هنگام گل است ای به دو رخ چون گل خودروی
همرنگ رخ خویش به باغ اندر گل جوی
از مجلس ما مردم دوروی برون کن
پیش آر می سرخ و فروکن گل دوروی
باغی است بدین زینت آراسته از گل
یک سو گل دوروی و دگر سو گل خودروی.فرخی ( از آنندراج ).لاله چون مریخ اندر شده لختی به کسوف
گل دوروی چو بر ماه سهیل یمنا.منوچهری.آن گل دوروی رعنا را نگر چون خصم شاه
با رخ زرد و دلی سرتابسر خون آمده.سیدحسن غزنوی ( دیوان ص 177 ).و گل دوروی چون کهربا و عقیق منظر دیناری و پیکر گلناری... بسان عاشق غمخوار با معشوق میگسار رخساره زرد و سرخ برهم نهاد. ( تاج المآثر ).
و رجوع به گل دورنگ و گل دورو و گل دورویه شود.

فرهنگ فارسی

گلی است که یک روی آن زرد و روی دیگر سرخ و آنرا گل رعنا و زیبا خوانند و بجهت دو رنگی آنرا گل قحبه نام نهاده اند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال زندگی فال زندگی فال قهوه فال قهوه فال مارگاریتا فال مارگاریتا