کبک زهره

لغت نامه دهخدا

کبک زهره. [ ک َ زَ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) ترسنده. بزدل. آهودل. جبان. ( یادداشت مؤلف ). کبک دل :
هم ز می دان که شاهباز خرد
کبک زهره شود به سیرت سار.خاقانی.اسدگاودل کرکسان کبک زهره
از آن خرمگس رنگ پیکان نماید.خاقانی.رجوع به کبک دل شود.

فرهنگ فارسی

ترسنده بزدل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم