نقشه کش

لغت نامه دهخدا

نقشه کش. [ ن َ ش َ / ش ِ ک َ / ک ِ ]( نف مرکب ) طراح. نقشه بردار. که نقشه ترسیم کند. || در تداول ، که به زیان دیگران و برای غلبه بر حریفی یا انجام کاری طرحی ریزد. که با توطئه و دسیسه منظور خود را عملی کند. محتال. سیاس. توطئه گر.

فرهنگ عمید

آن که نقشه می کشد، کسی که نقشۀ جایی یا چیزی را رسم می کند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که نقشه جغرافی ترسیم کند . ۲ - شخصی که طرح امور را ریزد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم